بسیاری از ما، به واسطه همین اندیشه و متعاقب آن به خاطر رعب و ترسی که از عواقب آن در اذهانمان پدیدار می شود سعی می کنیم خود و عزیزان مان را از اعتیاد بر حذر داریم و دور آن را خط قرمز پررنگی بکشیم و از صد فرسنگی کلمه اعتیاد هم نگذریم چه برسد که بخواهیم دستی بر آتش زده و یکی از انواع آن را به بوته ی آزمایش بگذاریم .
در این یادداشت سعی داریم از اعتیاد نهانی صحبت کنیم که هر گز آن را اعتیاد نپنداشته و نمی پنداریم. گفتمانی صریح و به دور از تعصب، از شده ها و بوده های این اعتیاد خواهیم داشت که بی شک ،هر عقل سلیمی را به تفکر وا می دارد!
برخی از ما ایرانیان مبتلا به اعتیادی هستیم که خانمان سوزی این اعتیاد هزاران مرتبه بدتر از اعتیاد جسمی است، اعتیادی که شاید علی الظاهر اعتیاد نامیده نمی شود اما می تواند روان مان را نیز به همراه جسممان دچار اضمحلال و نابودی تدریجی کند، هویت شخصی و اجتماعی حتی ملی مان را زیر سوال برد و ارکان زندگی مشترک و خانوادگی مان را ناپایدار و سست نماید و نسلی را که زمانی ماحصل زندگی ها نامیده می شد آشفته و سرگردان و بی هویت به بار آورد !
متعجب نشوید وقتی که می شنوید این اعتیاد ماحصل علم و تکنولوژی نوین است!
شاید هرگز گمان نبرید که، هم اکنون نیز، در بساط آن اعتیاد همسفره اید!
در کمال ناباوری شما، باید بگوئیم: چند سالی است ، ماهواره عضو همیشگی، بسیاری از خانواده های ایرانی محسوب می شود. نفوذ این تکنولوژی نوین تا بدان جایی است که گاها بیش از دیگر اسباب زندگی، ضروری به نظر می آید و بسیاری از افراد را ترغیب به تهیه آن می کند.
به یقین می دانم در گفتمانهای روزمره ی خود بارها و بارها از محسنات و یا معایب آن، سخن گفته اید و بر حسب شرایط مقتضی، درصدد تمجید و یا نهی آن برآمده اید، نمی گوئیم آگاهانه یا نا آگاهانه، به هر صورت آن را زیر نگاه ذره بینانه ی خود و دیگران کاویده اید و به کرات بررسی اش نموده اید! ناراحت نشوید اگر بگوئیم بعد از هر موشکافی ، به این نتیجه رسیده اید که باید آستینی بالا بزنید و کاری کنید! اما هر بار ذهن آشفته ی خود را به گونه ای فریفته ائید و مجددا سراغی از آن گرفته اید!
تا به حال با خود اندیشیده اید که چرا چنین می شود و چنین می کنید؟
برآشفته نشوید وقتی حقیقت تلخی را می شنوید که تلاش نموده اید با هزاران رنگ و لعاب ویژه، آن را زیر لفافه توجیهات به ظاهر عاقلانه و روشن فکرانه ی خود پنهان نمائید و بروزش ندهید!
وسوسه های بی شمار و بی امان ، جستجوی لذت در فضای مجازی، نداشتن تفریح سالم و عدم برنامه ریزی و... باعث می شود، به طور بی حد وحصر، وقت و بی وقت در پی برنامه های نه چندان مناسب ماهواره باشیم و فراموش کنیم که چرا شخصیت همسرمان تغییر کرده و بسان سابق مهربان نیست، مسئولیت پذیر نمی باشد؟! چرا مدام درخواست های خارج از عرف جامعه، را طلب می کند؟ چرا به راحتی با دیگران خوش و بش می کند و می خندد؟ چرا همچون سابق، غیرت و تعصب نشان نمی دهد؟ چرا به راحتی خود را برای دیگران می آراید و همچون عروسک با خود برخورد می کند؟ چرا در خیابان چشم چرانی می کند؟ و یا این که چرا همسرم، تغییر رویه داده و بدبین، مشکوک و مضطرب شده است؟ چرا مدام از من می پرسد: به غیر از من کسی دیگر را هم دوست داری؟! چرا فکر خیانت دارد؟ و یا چرا بیش از پیش تنهایی را ترجیح می دهد و ....
چرا رابطه ی صمیمی من و همسرم با فرزندم چندان مثبت نیست؟ چرا فرزندم احترام بزرگتر را نگاه نمی دارد؟ چرا فحش می دهد و بد بیراه می گوید؟ چرا بی تعهد و بی مسئولیت است؟ چرا حرف من و همسرم را نمی خواند و هر چه دوست دارد انجام می دهد؟ چرا با دوستانش ناسازگار است و مدام دعوا می کند؟ چرا پرخاشگری می کند؟ چرا حیای اخلاقی ندارد؟ چرا به مسائل دینی بی قید و بی اهمیت است؟ چرا دوست دارد یک حیوان خانگی داشته باشد؟ چرا بیشتر متمایل است پوشش نامتناسب شخصیت خود و جامعه داشته و در انظار مردم متفاوت به نظر آید؟ و...
کاملا سنجیده و درست است اگر بگوئیم:
مبرا دانستن خود و خانواده از تلاطم اوهامی، اما تاثیر گذار این جعبه جادویی مدرن باعث می شود بیش از پیش در جهت بهره گیری و استفاده مبرم از مخرب ترین رسانه ها گام برداریم و از عواقب اجتناب ناپذیر اما حتمی الوقوع آن تغافل نمائیم.
به جرات می توان اظهار نمود که، بسیاری از خانواده های ایرانی دچار اعتیاد خاموشند در حالی که خود از این مشکل نا اطلاع و بی خبرند، زیبندگی و نشاط آفرینی این ویرانگر موذی، ذهن آدمی را می فریبد و اثرات منفی به ظاهر نامحسوس آن را کتمان می کند؛ و بدین ترفند و طریق است که، هر روز بیش از گذشته، افراد را در خفقان مهلک اما شادی آور خود سردرگم می سازد و با سلب اندیشه و تعقل، نابلدان راه را می فریبد و راهشان را به بیراه می برد و .... این همان تفاوت مبرهن اعتیاد به مواد افیونی و اعتیاد به ماهواره است؟!
و با این اوصاف، حال این شمائید که ترجیح می دهید آیا در دام این دایه ی مهربانتر از مادر گرفتار شوید یا خود را از آن برهانید!
در پایان این یادداشت ،باید اندک جسارتی نمایم و بگویم ؛ متاسفانه ما ایرانیان ،همیشه،در دور باطل افراط و تفریط گرفتار بوده و هستیم و جالب آن که به گونه ای رفتار می کنیم که انگار مفری از آن نیز برای مان قابل تصور نیست!
نویسنده: نسرین صفری